داستان کوتاه کوتاه(مینیمال) چیست؟دبیرخانه جشنواره1399/12/4 19:43:20
مختصری درباره داستان کوتاه کوتاه(مینیمال) یا حس خوردن یک بادامزمینی تلخ!
لیلا باقری
کلمه مینیمال را حتما در زندگی روزمره خود به کار میبرید. هرجا قرار است اشارهای شود به مفید و مختصر و گویا بودن اتفاقی. از طراحی داخلی خانه گرفته تا آشپزی. هر اتفاقی که در کوتاهترین زمان، به بهترین نتیجه میرسد و اصلا چرا شگفتانگیز نه! داستان مینیمال هم همین است؛ از پرگویی به دور و به اصل مطلب نزدیک. آنقدر که حتی با حذف یک جمله داستان ضربه میخورد. داستانی که حتی برشی از یک مقطع زندگی شخصیت قصه هم نیست، لحظاتی برقآسا را روایت میکند و خواننده را برای دقایقی به بهت فرو میبرد. میشود گفت مثل آن ضربه هیجانانگیز والیبالیستی که توپ را بینقص و ناباوارانه به زمین حریف میکوبد. یا غافلگیری از خوردن یک بادامزمینی تلخ بعد چند شور و شیرین. البته به این معنا نیست که قرار است نتیجه داستان نامطلوب باشد. اما اگر این تجربه را داشته باشید، متوجه آن شوک میشوید و لحظهای برای مرور اینکه «چه شد؟» بعد حس بکر لذت بردن از آن جملههای ساده به سراغ شما میآید و این بار نه تلخی بادامزمینی که لذت مزهمزه کردن نتیجه شما را در بر میگیرد.
گفته میشود جنبش مینیمال ابتدا در موسیقی و هنرهای تجسمی شروع شد و کنشی بود دربرابر زندگی مصرفگرا. بعد هم پایش به ادبیات باز شد تا نویسنده پرگویی نکند و یکراست برود سر اصل مطلب. درست است که تاریخ ادبیات جهان مفهوم مینیمال را به نام روسیه و اوج گرفتنش را به نام آمریکا زده است اما در ادبیات کلاسیک پارسی کم نداریم ابیات، حکایات و پندهایی که چنین ویژگیهایی را دارند؛ به ویژه سعدی و عبیدزاکانی. گاهی یک بیت شعر از شاعران کلاسیک ایرانی به تنهایی میتواند شما را به فهم تجربه ذهنی عمیقی برساند که نوعی کشف و شهود برایتان رقم میزند… یا دست شما را میگیرد و در پس ذهن میگذارد در دست خاطرهای که این شعر وصفحال آن است. این میشود که اگر دوباره بخواهید آن را مرور یا برای کسی بازگو کنید جای پرداختن به جزییات، جان کلام را در بیت یا حتی مصرعی میگویید. این همان هنر بزرگ مینیمال است. داستانی که اشارهای برقآسا میکند و ذهن شما را وادار به تخیل. دیدن آنچه که گفته نشده اما وجود دارد و خواننده باید آن را در سطرهای ننوشته پیدا و به عبارتی «سفیدخوانی» کند. «مثلا وقتی میشود آهویی را با چند خط كشید و نشان داد، چرا بیش از چند خط كشیده شود؟» (موحد،ضیاء،سعدی،تهران،انتشارات طرح نو،1373 خ،ص175) چند خطی میگوید این طرح آهوست و حالا این ذهن است که آزاد و رها برای خودش نقشی از آهو میزند.
نویسندگان برای اینکه داستانشان کارکرد همان مصرع یا چندخطی از طرح تن آهو را داشته باشد، این موارد را رعایت میکنند؛ جملههایی صریح و گویا از یک برشی از لحظههای جذاب زندگی، پرهیز از گفتن جزییات و نعل به نعل ساختن تصویر در ذهن خواننده و شروع و پایانی غافلگیر کننده و… .
درباره تعداد کلمات البته توافق و قانون مشخصی وجود ندارد اما داستان بیشتر از یک صفحه را دیگر نمیتوان کوتاهِ کوتاه گفت؛ «کم هم زیاد است» عبارتی است که منتقدان ادبی در این باره به کار میبرند. با اینحال میتوان گفت داستانهای مینیمال از 10 کلمه شروع میشود تا 1000 کلمه.
که در این مسابقه ما حداکثر ۳۰۰ کلمه از شما قبول می کنیم!